نويسنده: امين جعفري




 
- جنوب ايران به روايت سفرنامه نويسان
- مترجم: حسن زنگنه
- مشخصات نشر: انتشارات نويد، شيراز، چاپ اول، 1380.
آقاي حسن زنگنه در راه احياي تاريخ و فرهنگ خطه جنوب ايران به ترجمه ي مجموعه اي كتاب ها و مقالاتي دست زده است كه در نوع خود جالب و بي نظير است. وي بر روي تاريخ، به ويژه جنوب ايران و خليج فارس متمركز شده و با يافتن كتاب هايي در اين موضوع ها به ترجمه و انتشار آن ها پرداخته است.
كتاب هاي متعددي چون: هجوم انگليس به جنوب ايران، لشكركشي انگليس به ايران، خاطرات فردريك اوكانو، كنسول انگليس در فارس، درياي پارس و سرزمين هاي سواحل متصالح، خليج فارس از دوران باستان تا اواخر قرن هيجدهم، مسير ميرمهنا و شهر درياها، گزارش هاي سالانه سر پرسي كاكس سر كنسول انگليس در بوشهر، چالش براي قدرت و ثروت در جنوب ايران، روابط ايران و انگليس در جنگ جهاني اول، سر پرسي كاكس در خليج فارس و ترجمه سه كتاب حاضر جنوب ايران به روايت سفرنامه نويسان، لشكركشي ناپلئون به مصر و رقابت فرانسه و انگليس در ايران و اعراب و تجارت برده در خليج فارس از جمله آثار آقاي زنگنه است.
حسن انتخاب، ترجمه خوب و دقيق، به همراه تسلطي كه مترجم بر اوضاع و احوال تاريخي و جغرافيايي منطقه دارد، باعث شده تا وي به عنوان مترجمي موفق و پركار در سطح جامعه علمي جنوب ايران شناخته شود.
در اين نوشتار به معرفي و بررسي سه ترجمه ي آخر نويسنده مي پردازيم.

1. جنوب ايران به روايت سفرنامه نويسان:

كتاب حاضر در واقع چاپ دوم كتاب ميرمهنا و شهر درياها است كه با كمي حذف و اضافه به كتابي مستقل تبديل شده است. كتاب مجموعه اي از چند سفرنامه است كه در مقاطع مختلف توسط سياستمداران و نظاميان انگليسي به رشته تحرير درآمده و هر يك اطلاعات جالب و خواندني و در برخي موارد تازه درباره جنوب ايران ارائه مي دهند (1).
كتاب شامل چهار سفرنامه است كه هركدام از نويسندگان از ديدگاهي خاص به ايران، مردم آن و بخصوص سرزمين هاي جنوبي مي نگرند. نويسندگان كه هر كدام بار مسئوليتي را از جانب دولت انگليس بر دوش مي كشيده اند، با كنجكاوي و دقت، جنبه هاي مختلف زندگي مردم اين مرز و بوم را مدنظر قرار داده و به آن اشاره كرده اند.
نخستين سفرنامه، فصل هايي است از جلد يكم سفرنامه سرجان ملكوم به ايران (2) كه در 1799-1800 و 1802-1803 و 1809-1810 به منظور تعقيب مسايل و مقاصد سياسي دولت متبوع خود به دربار فتحعلي شاه قاجار سفر نمود (3).
سرجان ملكوم شيوه ي خاص خود را در سفرنامه نويسي به كار برده است. به اين صورت كه آنچه را كه خود قصد بيان آن را داشته، از زبان شخص ديگري بيان كرده است. در شروع سفرنامه وقتي كه وي در درياي پارس بوده، از خدمتكار عربش « خداداد »! راجع به مردم ساكن كوه هاي مرتفع كناره ي ايراني خليج فارس مي پرسد. خداداد هم تمام آن ها را دزد و سارق مي نامد.
البته ملكوم فراموش كرده كه « خداداد » نامي پارسي است و در جاي ديگر همين خداداد جهت تكميل سخنانش به فردوسي و شاهنامه اشاره مي كند و گفته هاي او را در قالب اشعاري نغز بيان مي نمايد (4). به راستي اين ضرب المثل كه مي گويند دروغگو كم حافظه است در مورد جناب ملكوم به طور كامل صدق مي كند. پرداختن به جزييات كار از ديگر ويژگي هاي اين سفرنامه است و همان طور كه گفته شد بيان ملكوم در تمام طول اين سفرنامه به همين منوال است.
دومين سفرنامه، ترجمه فصل هاي سوم و چهارم كتاب داستان سفر خراسان در سال هاي 1821-1822 نوشته ي جيمز بيلي فريزر است كه در سال 1825 در لندن منتشر شده است (5). فريزر از مأموران كاركشته و زبردست انگليسي بوده و به استناد سفرنامه اش، به منظور كسب اطلاع از اوضاع و شرايط اجتماعي ايران پا به اين آب و خاك گذاشته بود. سفرنامه ي فريزر را مي توان از جمله اسناد دست اولي برشمرد كه اوضاع و تحولات اجتماعي و سياسي ايران را در دوره ي قاجار به نحوي مبسوط بيان مي كند. اشاره به وباي سال 1821 كه در مناطق جنوبي ايران شايع شد و جان ده ها نفر را گرفت از جمله نكات جالب توجه اين سفرنامه است. به نوشته ي فريزر، براي درمان وبا بر روي بدن بيمار آب سردي مي ريخته اند و آبغوره ي فراواني به وي مي نوشانيده اند (6).
سومين سفرنامه يا مقاله، گزارش رسمي سرهنگ دوم لويس پلي ( Lewis Pelly )، نايب كنسول بريتانيا در بوشهر است كه آن را در سال 1863-1864 براي مقامات بمبئي تهيه و ارسال كرد، و در اواخر سده ي نوزدهم ميلادي در يكي از نشريات انگليسي زبان چاپ بمبئي انتشاريافته است (7).
گزارش سرهنگ پلي بسيار دقيق، موشكافانه و همه جانبه است. وي در گزارش خود به تمام جنبه هاي زندگي مردمِ پس كرانه هاي بوشهر اشاره دارد، نام تمام روستاها را با جمعيت، مقدار ماليات، نژاد و حتي كدخدا يا خان آنجا ثبت مي كند كه در نوع خود بي نظير و براي محققان سندي متقن به شمار مي رود. هرچند در تلفظ نام برخي روستاها ناتوان بوده يا در مورد نژاد و منشأ آن ها دچار برخي اشتباهات شده است.
مقاله يا سفرنامه ي چهارم، ترجمه ي فصل دوم كتاب از خليج فارس تا درياي خزر از طريق ايران (8)، نوشته ي برادلي برت ( Bradley brith ) است. كتاب در سال 1909 در لندن منتشر شده است. اين فصل حاوي گزارش زنده از حيات اقتصادي و اجتماعي ايران در سال هاي آغازين انقلاب مشروطيت در بوشهر است و دربرگيرنده ي موضوعاتي است كه در منابع فارسي اثري از آن ديده نمي شود. برادلي برت يك توصيفگر يا به عبارتي شاعر است. همه چيز را توصيف مي كند. موقعيت ها و مكان ها را با هم مي سنجد. او همه چيز و همه كس و يا بهتر بگوييم هرچه ديده و شنيده است، حتي ديوارها و سنگ ها را هم شاعرانه توصيف كرده است.
قسمتي از نوشته ي او را در اين جا ذكر مي كنيم: « ... بوشهر، شهري خاموش و جادويي، باشكوه و هيبت در ميان آب هاي دريا پديدار مي شود و همان گونه كه به شهر نزديك مي شديم، آنجا را خاموش تر و جادويي تر مي يافتيم؛ حتي جزيره ي قرنطينه هم از اين طراوت صبحگاهي خرسند و شادمان به نظر مي آمد و پهنا و گستره ي شني و بلند آنجا هم در تلألؤ اشعه ي خورشيد مي درخشيد. آن پشت، رشته ي درازي از كتل هاي ممتد و پرپيچ و خم مقابل آفتاب سربرآورده است. درست همچون تنديس هاي خداياني كه چيزهايي در فراسوي چشم هاي فضول و كنجكاو به دفاع برخاسته باشند. در فاصله اي دور و بر روي شن ها چيزي شبيه دژ با برج ها و برجك هايي كه در شرجي غليظ صبحگاهي پنهان گشته است، به چشم مي آيد و سرابي گنگ و نامفهوم در برابر ديدگان ما جلوه گري مي كند كه هيچ تصويري از زمين، آسمان يا دريا را در ذهن متصور نمي سازد. روبه روي بوشهر واقع شده است. ساختمان ها و عمارت هاي عظيم سر از دريا بيرون آورده اند، شهر لخت و عريان داراي رنگي سوخته وقهوه اي است و بام هاي قاطي و درهم ريخته و عمارت ها نيز چنان به نظر مي رسد كه بدون پي و شالوده بر روي آب هاي دريا شناور مي باشند...، در اولين ديدار بوشهر آنچنان زيبايي فريبنده اي دارد كه زبان از شرح و وصف آن عاجز است، اما همين كه انسان چشم باز مي كند و با حالتي مصمم و يكنواخت به شهري كه هر لحظه آشكارتر مي گردد بنگرد، علت زيبايي و رويايي بودن آن جا برايش روشن مي گردد » (9).

2. لشكركشي ناپلئون به مصر و رقابت فرانسه و انگليس در ايران: 1798-1814

دومين كتاب لشكركشي ناپلئون به مصر و رقابت فرانسه و انگليس در ايران 1798-1814، نوشته ي جي. بي. كلي J. B. Kelly است. كتاب حاضر ترجمه ي فصل دوم از كتاب بريتانيا و خليج فارس ( 1795-1880 ) (10)، لندن، 1968 مي باشد (11).
تصرف مصر، ناپلئون را به وسوسه انداخت تا هند، يعني مهمترين و بزرگترين مستعمره ي انگليس را هم به تصرف خود دربياورد. در اين راه فرانسوي ها دست به انجام يك ديپلماسي تهاجمي گسترده در سطح منطقه زدند كه تيپوسلطان، حاكم ميسور، امام مسقط، زمان خان، حاكم افغانستان و دربار ايران را دربرمي گرفت. در اين ميان درباريان و سياستمداران ناآگاه قاجاري در بازي هاي ديپلماتيك انگليس و فرانسه غرق شدند. نه اينكه كمكي از آن ها دريافت نكردند، بلكه انگليس با فرستادن سفراي زبردستي چون سرجان ملكوم، سر هارفورد جونز و سرگور اوزلي، چند قرار داد با ايران امضا كردند كه به طور كامل به ضرر ايران بود.
كتاب حاضر بنا به برخي دلايل داراي اهميت خاصي است. شايد مهمترين دليل آن دسترسي نويسنده به بايگاني اسناد و مكاتبات اينديا آفيس ( ‌India office ) و وزارت امور خارجه ي بريتانيا است. نويسنده اشاراتي موجز و روشن نسبت به فعاليت هاي پشت پرده ي فرستاده هاي حكومت هند به ايران دارد. در اين باره به وضوح چهره ي حقيقي ملكوم را پيش روي خواننده مي گذارد. كتاب هم چنين به اختلاف نظر بين مقامات انگليسي هند در مورد نحوه ي برخورد با ايران نيز اشاراتي دارد. ملكوم كه مي خواست مينتو ( Minto )، فرمانرواي هند را به جنگ با ايران وادارد، با مخالفت برخي از مقامات آنجا روبرو شد و با ورود سر هارفورد جونز به دربار فتحعلي شاه و امضاي قراردادي جديد، آمال و انديشه هاي ملكوم بر باد رفت. نكته ي مهم قابل اشاره در اينجا اين است كه مقامات انگليسي هند از همين زمان قصد نشان دادن ضرب شست به دربار ايران را داشتند. امري كه تحقق آن يك زمان پنجاه ساله را مي طلبيد تا بالاخره در سال 1856 و بر سر ماجراي حمله ي ايران به هرات توانستند اين ضرب شست را به ايراني ها نشان دهند و با اين كار، راهِ گرفتن امتيازات مختلف تجاري و بازرگاني را براي خود هموار كردند. هم چنين دست به ايجاد پايگاه هاي نظامي در منطقه زدند و بيشتر جزاير خليج فارس را هم در همين زمان اشغال كردند.
كتاب در پايان شامل هفت ضميمه است، اين ضمايم، عهدنامه ها و معاهدات ايران با روسيه و فرانسه و انگليس است كه به آن ها اشاره مي شود.
ضميمه ي نخست: قرارداد سياسي نماينده ي مخصوص دولت انگلستان و حاجي ابراهيم خان صدراعظم.
ضميمه ي دوم: مكتوب ناپلئون بناپارت به فتحعلي شاه، پادشاه ايران.
ضميمه ي سوم: عهدنامه ي اتحاد بين اعلي حضرتين ناپلئون و فتحعلي شاه.
ضميمه ي چهارم: عهدنامه ي مجمل.
ضميمه ي پنجم: صورت عهدنامه اي كه وكلاي دولت ابد مدت عليه ايران با سرگور اوزلي ايلچي دولت بهيه انگليس بسته اند.
ضميمه ي ششم: صورت عهدنامه ي گلستان كه در سنه ي 1228 هـ ق فيمابين دولتين ايران و روس توسط عاليجاه ميرزا ابوالحسن خان منعقد شده است.
ضميمه ي هفتم: صورت عهدنامه اي كه در ميان دولت ايران و انگليس منعقد شده است.

3. اعراب و تجارت برده در خليج فارس

تا كنون راجع به برده و برده فروشي در جهان كتاب ها و رسالات مختلفي نگاشته شده است، اما اينكه اولين بار نداي مخالفت با برده گيري و برده داري كي و از كجا آغاز شد، اين امر به اواخر سده ي 18 ميلادي، همزمان با انقلاب فرانسه بازمي گردد. بر اساس اعلاميه ي حقوق بشر كه توسط انقلابيون فرانسوي منتشر شد، برده داري عملي منسوخ و ممنوع اعلام شد. اولين دولتي كه برده و برده فروشي را ممنوع كرد، دولت دانمارك بود كه در سال 1792 به اين كار اقدام نمود.
كنگره ي وين هم در سال 1825 تجارت برده را ممنوع كرد. اما از سوي دولت هاي بزرگ اقدامي جهت مبارزه با برده داري به عمل نيامد. دولت انگليس با نيروي دريايي قدرتمند خود تصميم گرفت در راه مبارزه با برده داري اقدامات عملي صورت دهد. اين اقدام انگليسي ها خالي از اغراض سياسي و اقتصادي نبود. آن ها كشورهاي ضعيف تر را مجبور مي كردند تا در راه مبارزه با برده گيري و برده فروشي با انگليس قراردادهاي مختلفي را امضا كنند. به اين ترتيب انگليس ها اجازه مي يافتند تا در سراسر درياي سرخ، اقيانوس هند، درياي عمان و خليج فارس، كشتي هاي مظنون به حمل برده را تفتيش و بازرسي كنند. بنابراين از اين رهگذر به اقتصاد نيم بند مردم كرانه هاي غربي و شرقي خليج فارس و درياي عمان لطمه هاي شديد وارد كردند.
كتاب حاضر مشتمل بر دو بخش است. بخش نخست، مقاله اي با عنوان « ارزيابي اي از برده ها و تجار برده در درياي پارس در سده هاي 18 و 19 ميلادي »، نوشته ي پژوهشگر آمريكايي توماس. ام. ريكس و بخش دوم: « اعراب و تجارت برده در درياي پارس، 1800-1842 »، نوشته ي جي. بي. كلي، كه از فصل دهم كتاب بريتانيا و خليج فارس 1795-1880 گرفته شده است (12).
آقاي توماس ريكس در مقاله ي خود سه دليل عمده براي رونق بازار برده فروشي، به ويژه برده هاي آفريقاي شرقي و تجارت آن از عمان برمي شمارد:
1. سده هاي 18 و 19 ميلادي دوره اي بود كه به علت فروپاشي سلطه ي آمرانه ي حكمرانان محلي، ظهور خان هاي خرده پا و كم اهميت و برتري بريتانيا در عرصه ي اقتصاد جهاني، جنوب ايران و حوزه ي خليج فارس دستخوش دگرگوني هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي گسترده و پردامنه اي قرار گرفت.
2. در اين زمان فعاليت هاي تجاري جنوب ايران و منطقه ي خليج فارس شاهد رنسانس بازرگاني بود، بخصوص صادرات اقلامي چون مراوريد، خرما، پشم، پنبه و ترياك و در ازاء آن، واردات كالاهايي چون مواد غذايي، رنگ، محصولات كارخانه اي و جنگ افزار.
3. در خلال سده هاي 18 و 19 ميلادي، جنوب ايران و منطقه ي خليج فارس با كمبود نيروي كار مواجه بود كه در نتيجه به منظور تأمين نيروي كار، براي كار در بنادر خليج فارس و روستاهاي ساحلي آن و نيز جهت خدمت در واحدهاي شبه نظامي محلي، برده از خارج از منطقه وارد گرديد. بنابراين بازار برده ي آفريقاي شرقي تا آغاز جنگ جهاني نخست اين نيروي كار را به طور موقت تأمين مي كرد (13).
آقاي ريكس در مقاله ي خود سعي دارد به مجموعه پرسش هاي مطرح شده در مورد چگونگي شكل گيري تجارت برده و تداوم و فروپاشي آن پاسخ دهد. بخش نخست به دگرگوني هاي اجتماعي و اقتصادي ايران و منطقه ي خليج فارس در خلال سده هاي 18 و 19 تكيه دارد و بخش دوم آن به بررسي درباره ي اختلاف هاي سده هاي 18 و 19 از نقطه نظر برده و تجار برده در خليج فارس، جابجايي هاي سيستم تجارت برده و نيز يك كاسه شدن نيروي كار برده ها در نظام هاي اقتصادي و اجتماعي كرانه ها و پس كرانه هاي خليج فارس در سده ي 19 مي پردازد. بخش دوم كتاب كه نوشته ي آقاي كلي است، اشاره اي كلي وهمه جانبه به سابقه ي برده داري در خليج فارس و سواحل آن و هم چنين ديدگاه ها و اقدامات فرمانداران انگليسي هندوستان در اين باره دارد. وي با مشخص كردن مسير تجاري ورود برده ها به منطقه و عوامل دخيل در اين كار، قواسم ( جواسم ) - طايفه اي از اعراب كه در بندر لنگه، جزيره قشم و كيش و قسمتي از سواحل امروزين امارات عربي زندگي مي كردند - را اصلي ترين حمل كننده ي برده در اين منطقه مي داند. هرچند شناورهاي كويتي و بحريني هم گاه به گاه بردگاني را از بنادر عمان جهت فروش در قسمت علياي خليج فارس حمل مي كردند (14).
كلي سپس با استفاده از اسناد وزارت امور خارجه و وزارت درياداري انگليس و هم چنين اداره ي امور هند، به بررسي جنبه هاي مختلف تجارت برده در اين منطقه و اقدامات مقامات انگليسي در برابر آن پرداخته است. وي از ديدگاهي آماري تعداد، سن، جنس، نژاد، قيمت، و محل فروش برده را بيان مي كند كه در نوع خود جالب توجه است.
سودي كه از راه فروش برده نصيب تجار برده فروش مي شد، بر اساس اعداد و ارقامي كلي ذكر مي كند به ميزان غيرقابل باوري زياد است و اين را مي توان مهمترين انگيزه و دليل براي تجارت برده در اين منطقه دانست.

پي نوشت ها :

1. زنگنه، حسن ( مترجم ): جنوب ايران به روايت سفرنامه نويسان، شيراز، انتشارات نويد، 1380، ص 1.
2. Malcolm, Sir John: sketches of Persia, cassel's national library, London, 1828.
3. جنوب ايران به روايت سفرنامه نويسان، همان، ص 1.
4. Fraser, James B.: narative of a Journer into khorasan in the years 1821 and 1822, London, 1825.
5. همان، ص 2.
6. همان، ص 68.
7. همان، ص 3.
8. Bradley birth,f. b: through Persia from the p. gulf to the caspian, London,1909.
9. همان، ص 186-7.
10. Kelly, J. B. : Britian and the persion gulf 1795-1880, oxford university press,house London 1968 wi.
11. كلي، جي. بي: لشكركشي ناپلئون به مصر و رقابت فرانسه و انگليس در ايران، ترجمه حسن زنگنه، نشر همسايه، قم، 1378، ص 16.
12. اعراب و تجارت برده در درياي پارس، ترجمه حسن زنگنه، شيراز، انتشارات نويد، 1380، ص 1.
13. اعراب و تجارت برده در درياي پارس، همان، ص 14-15.
14. همان، ص 41.

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم